یاس کبود

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

برنگشتی آنقدر بی آبرو شد چشممان

27 آذر 1403 توسط دل تنگ نجف

برنگشتی آنقدر بی آبرو شد چشممان
بی تو با ابلیس گرم گفتگو شد چشممان
تا بنایِ کشتیِ ایمانمان در گِل نشست
با بلایای جدیدی روبرو شد چشممان
تا ببینیمَت کنار «لیت شعري» هایمان
اشک؛ طغیان کرد و غرقِ آرزو شد چشممان
با صدای هر اذان در حسرتِ دیدار تو
سالها با گریه مشغولِ وضو شد چشممان
هر سه شنبه زیر باران، جمعه ها بر جاده ها
خیره ماند و راویِ بغض گلو شد چشممان
در حرم، در روضه، امّا بیشتر در جمکران
مات و حیران ماند و صرف ِ جستجو شد چشممان
هرزه بود امّا برای دیدنِ روز ظهور
با حیا شد تا که با دستت رفو شد چشممان

ما فکر گناهیم و تو فکر غم مایی…
ای کاش که ما نیز کمی یاد تو بودیم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم ورحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #اباعبدالله
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمدعیسی_عارفی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: علوم قرآن و حدیث لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

یاس کبود

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
    • فاطمه اطهر(س)
  • علوم قرآن و حدیث
  • احکام
  • اخلاق و تربیت
  • شهدا
  • پزشکی
  • اعتقادی
  • مشاوره و سبک زندگی
  • مناسبت ها و مسائل روز

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس