باز باید سر کنم با خاطرات اربعین
باز باید سر کنم با خاطرات اربعین
خاطرات گریه در صحنِ یل اُم البنین
از مرور خاطراتش نیز لذت میبرم
مینشستم رو به ایوان امیرالمؤمنین
خوب یادم هست هر موکب که رفتم، پهن بود
زیر پای زائرانت بالِ جبرئیلِ امین
با چه شوقی تاول پاهای خود را میشمرد
زائری که بود گویا با ملائک همنشین
دسته دسته وارد کرب و بلایت میشدیم
گوئیا بودیم دستان خدا در آستین
این سفر تا کربلا ای کاش برگشتن نداشت
هاتفی میگفت با ما: فادخلوها خالدین
من تمام سال را با اربعینت زندهام
ادعایی هم ندارم، عاشقی یعنی همین
با زبان تازیانه هیچکس صحبت نکرد
در میان راه هر جایی که میخوردم زمین
تا کی به تو از دور سَـــلامی برسانم
جانْ بیتو بهلَب آمده، ای پارهی جانم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهدا
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم