الهی! اگر خامم، پخته ام کن، و اگر پخته ام، سوخته ام کن.
09 اردیبهشت 1403 توسط دل تنگ نجف
الهی! اگر خامم، پخته ام کن،
و اگر پخته ام، سوخته ام کن.
پیوسته دلم دم از رضای تو زند
جان در تن من نفس برای تو زند
گر بر سر خاک من گیاهی روید
از هر برگی، بوی وفای تو زند
الهی! در سر آب دارم، در دل آتش،
در ظاهر ناز دارم، در باطن خواهش.
در دریایی نشستم که آن را کران نیست؛
به جان من، دردی است که آن را درمان نیست؛
دیده من بر چیزی آید که وصف آن بر زبان نیست!
🖋خواجه عبدالله انصاری
┄═❁🍃❈🌸❈🍃❁═┄