وقتـی كه بریدند ادیبـانه زبان را
07 خرداد 1403 توسط دل تنگ نجف
وقتـی كه بریدند ادیبـانه زبان را
بازار سر زلف تو از بس كه شلوغ است
انگشت به لب كرده زلیخا صفتان را
وصف مژه ها و خم ابروت مرا كشت
زحمت نده صیاد دگر تیر و كمان را
با تكـه كـلافی به وصـال تو رسیدم
#زهرا به حسابم زده این سود كلان را
تا سفره ی احسان كـرمخانه تان هست
سائل نخورد ثانیه ای غصه ی نان را
ما بهتر از این روضه بهشتی نشناسیم
بهتر كه بچسبیم همین نقد جهـان را
با طشت نگو كوچه ی غم خون جگرت كرد
ترسـم كه به #زینب برساند جریان را
روی قبر خاکی ات طرح ضریحت می کشد
آرزوها دارد این نـوکـر برایت #یاحـسـن
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_سیدقاسم_حسینی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم