من باتوزندگی نکنم،پیر می شوم
من باتوزندگی نکنم،پیر می شوم
بی تو من ازجوانی خودسیر می شوم
من در شعاع پرتو شمسُ الشُّموسی ات
بی اختیار پیش تو تبخیر می شوم
آیینه کاری حَرَمَت ذرّه پروریست
من دررواق چشم تو تکثیر می شوم
در صحن کهنه سوی تو کردم نماز را
اینجاست آنکه لایق تکبیر می شوم
یک شب نشد که بی گُنَه آیم زیارتت
اما دوباره پیش تو تقدیر می شوم
وقتی که آه می کشم از پرده ی نیاز
بی پرده باتوصاحب تصویر می شوم
بیچاره من که نیست قلمدانم از طلا
هر چند با نگاه تو اکسیر می شوم
نقاره خانه ات ز کجا آب می خورد
کزبانگ آن چوسیل سرازیر می شوم
آن نامه ام که ازسرتعجیل و اضطراب
بر بال کفتران تو تحریر می شوم
برداشت سیلِ گریه بساط زیارتم
نم نم دوباره قابل تعمیر می شوم
وقتِ ورود در حرم تو، هوایی ام
وقت خروج، تازه زمینگیر می شوم
خوب یا بد،هرچه باشد،عیبِ دلتنگیست این
من به هرکس میرود مشهد،حسادت میکنم
#صلي_الله_عليڪ_ياسيدناالمظلوم_ياابا_عبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير
چهارشنبه تون امام رضایی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم