سالها بنده ی دل بودم و بی عار شدم
سالها بنده ی دل بودم و بی عار شدم
وای، این آخر عمری چه گرفتار شدم
توبه ی گرگ درست است که مرگ است ولی
بپذیرید مـرا، از همه بیزار شدم
مستحقم که بسوزم بخدا میدانم
ولی عازم بسوی حضرت غفار شدم
منملک بودم و در صحن نجف جایم بود
دور ماندم ز علی سنگ شدم خار شدم
من که نان علی و فاطمه خوردم افسوس
خاک بر سرشدم و سخت گنهکار شدم
حجت بن الحسن امید به من داشت ولی
پشت کردم به امام خود و سربار شدم
همت و شوق جوانیم به غفلت طی شد
حال که عمر به سر آمده بیدار شدم
گرچه بیچاره شدم باز علی را دارم
باز هم در به در حیدر کرار شدم
رطب نام علی از دهنم میریزد
یاعلی گفتم و هم صحبت تمار شدم
من نرفتم به نجف او نجفم آورده
او دلش خواست که من لایق دیدار شدم
حکمت روزه تقرب به حسین بن علیست
با لب تشنه عـزادار لبِ یار شدم
دوست دارم دم افطار کمی تشنه شوم
نوکر شاه که عطشان بشود خوبتر است
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدزالله_الحسین
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخیر، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهدا
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم