یاس کبود

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

دوشنبه های امام حسنی

16 بهمن 1402 توسط دل تنگ نجف

 نظر دهید »

خون می چکد حسن زِ لب تو، سخن مگو

16 بهمن 1402 توسط دل تنگ نجف

خون می چکد حسن زِ لب تو، سخن مگو 

گفتی به زینبت تو هر آنچه، به من مگو

من مثل تو که صبر ندارم، عزیزِ من 

از خاطرات کوچه و سیلی زدن مگو

اصلاً بیا به فکر خودت باش و این کفن 

اصلاً بیا و روضه از این بی کفن مگو

دیدم تن کبود تو، آتش گرفته ام 

حالا تو از منی که شوم پاره تن مگو

مادر به دست خواهرمان داد امانتش 

از غارت و نماندنِ آن پیرهن مگو

یک پیرمرد کور به پای تو نیزه زد 

امّا تو از گلوی من و نیزه زن مگو

از غارت تنم سخنی را وسط مکش 

از دسته دسته روی سرم ریختن مگو

وقتی به جای گل به تنت تیر ریختند 

از زیر نعل ماندنم عریان بدن مگو

طشتِ مدینه ی تو کجا، طشتِ من کجا

از خیزران نشستن بر این دهن مگو

یومُ الحُسین گفتی و زینب ز تاب رفت 

دیگر تو از عزای حسین، ای حسن مگو

کـار من نیست که از عشق شما دم بزنم

یــا شبیــه شهــدا شعلـه زنــم بــر بدنـم

منـــم و لقـلقـه ای ســاده درون دهـنــم:

“من حسینی شده ی دست امامِ حسنم”

#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين

سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی

#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم

 نظر دهید »

روایت

15 بهمن 1402 توسط دل تنگ نجف

 نظر دهید »

سرنوشت ما گره خورده به گیسوی علی

15 بهمن 1402 توسط دل تنگ نجف

سرنوشت ما گره خورده به گیسوی علی

از ازل چرخانده دلها را خدا، سوی علی

او مع الحق گفت و از آن روز ما را می‌کُشند

دار ما خرما فروشان حلقه ی موی علی

مانده‌ام احمد پیمبر بود یا عطار عشق

بس که سلمانها، مسلمان کرد با بوی علی

گر می‌اندیشی نماز و روزه‌ات را می‌خرند

ای برادر! این تو و این هم ترازوی علی

بیشتر از برق دَم‌های دو سوی ذوالفقار

دوستان را کشته خَم های دو ابروی علی

هر که دل خوش کرده در عالم به نام دیگری

یا علی نشنیده است از سوی بانوی علی

آری آداب خودش را دارد اینجا عاشقی

ما و خاک کوی قنبر، قنبر و روی علی

روز محشر ميشود معلوم بر خلق خدا

مالک روز قيامت صاحب پرچم علیست

#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين

سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا 

#به_یاد_شهدا

#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم

 

 نظر دهید »

باز باید سر کنم با خاطرات اربعین

14 بهمن 1402 توسط دل تنگ نجف

باز باید سر کنم با خاطرات اربعین 

خاطرات گریه در صحنِ یل اُم البنین 

از مرور خاطراتش نیز لذت می‌برم 

می‌نشستم رو به ایوان امیرالمؤمنین 

خوب یادم هست هر موکب که رفتم، پهن بود 

زیر پای زائرانت بالِ جبرئیلِ امین 

با چه شوقی تاول پاهای خود را می‌شمرد 

زائری که بود گویا با ملائک همنشین 

دسته دسته وارد کرب و بلایت می‌شدیم 

گوئیا بودیم دستان خدا در آستین 

این سفر تا کربلا ای کاش برگشتن نداشت 

هاتفی می‌گفت با ما: فادخلوها خالدین 

من تمام سال را با اربعینت زنده‌ام 

ادعایی هم ندارم، عاشقی یعنی همین 

با زبان تازیانه هیچکس صحبت نکرد 

در میان راه هر جایی که میخوردم زمین

تا کی به تو از دور سَـــلامی برسانم

جانْ بی‌تو به‌لَب آمده، ای پاره‌ی جانم

#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين

سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن

#به_یاد_شهدا

#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 55
  • 56
  • 57
  • ...
  • 58
  • ...
  • 59
  • 60
  • 61
  • ...
  • 62
  • ...
  • 63
  • 64
  • 65
  • ...
  • 85
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

یاس کبود

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
    • فاطمه اطهر(س)
  • علوم قرآن و حدیث
  • احکام
  • اخلاق و تربیت
  • شهدا
  • پزشکی
  • اعتقادی
  • مشاوره و سبک زندگی
  • مناسبت ها و مسائل روز

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس