جمعه با فراق
17 آذر 1402 توسط دل تنگ نجف
بیا که شب ز فراق تو بی سحر مانده
بیا که داغ فراق تو بر جگر مانده
بیا که دیده ی عالم دگر ندارد تاب
ز فرط گریه برای تو بی گوهر مانده
الا که یوسف حسنی ز اوج هجرانت
هزار حضرت یعقوب بی پسر مانده
بیا که رنگ خزان دارد آرزوهامان
بیا که باغ امید تو بی ثمر مانده
جواب طعنه زنان را دهم به این جمله
که یار و صاحب من در ره سفر مانده
دل شکسته ی من هستی من زار است
تمام هستی من بر سر گذر مانده
شفا دهنده به زخم دل شکسته تویی
بیا که ناله ی زهرا به پشت در مانده
ای کاش درکنارحرم، صبح جمعه ای
تو بر #حسین گریه کنی، ما برای تو
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام #منتقم_خون_اباعبدالله
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.