باید ای عشق وفادار تو باشم عمری داستان حضرت موسی علیه السلام
03 خرداد 1404 توسط دل تنگ نجف
باید ای عشق وفادار تو باشم عمری
نکند بد شده؛ سربار تو باشم عمری
نفَست هست مسیحایی و تحت نظرت
هستم و کاش که بیمار تو باشم عمری
لب گشودی و پس از غربت هَل مِن ناصر
بیشتر در صددم یار تو باشم عمری
معرفت داشت یقینا که علمدارت شد
می نویسم که قلمدارِ تو باشم عمری
کاش دل را بخری و بشوم نذر حرم
کنج شش گوشه گرفتار تو باشم عمری
باز هم از کرمت قرض بگیرم باید
دوست دارم که بدهکار تو باشم عمری
شال مشکی و سپس پیرهن مشکی داد
مادرت خواست عزادار تو باشم عمری
ميان روشن و خاموش آسمان، هر روز
خوشم به ذكر سلامي به درگهت، ارباب
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #ارباب_بی_کفن
#به_یاد_شهدا
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم