آلوده دامانم، در این که اختلافی نیست
آلوده دامانم، در این که اختلافی نیست
اقرار دارم، حاجتی بر موشکافی نیست
چیزی ندارم، دست خالی آمدم پیشت
در دستهای خالی ام حتی کلافی نیست
هرچه بدی کردم، فقط خوبی جوابم شد
رسمت به غیر از مهربانی در تلافی نیست
گیرم که بخشیدی مرا، حرفی بزن #یارب
چیزی بگو، بخشیدنِ تنها که کافی نیست
سرچشمه ی توحید #امیرالمؤمنین باشد
این است عیناً باورم، حرف گزافی نیست
تا نور راهم از #نجف هست و از ایوانش
راه مرا دیگر هراس از انحرافی نیست
لعنت به ابن ملجم نامرد، در محراب
طوری #علی را زد که قادر بر مصافی نیست
درد علی اما، شکاف سینه ی #زهراست
زخم سرش اصلا برای او شکافی نیست
یک ضربه کافی بود تا پرپر کند گل را
یاس حرم را طاقت ضرب غلافی نیست
دور سر حیدر چنان پروانه می چرخید
آخر چه شد بین پرش تاب طوافی نیست؟
بهر حسینش گریه کرد و پیرهن می دوخت
سهم حسینش جز لباس دستبافی نیست
ای کاش رحمی داشت قاتل یا که می فهمید
پیراهنی که در تنش مانده، اضافی نیست
#سحر_بیستم و اشک ز چشمم جاری
داغ #ایوان_نجف را به دلـم نگذاری
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_علی_جوکار
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم