برخی از مردم تصور میکنند
برخی از مردم تصور میکنند در صورتی میتوان در مسجد اعتکاف کرد که روزه قضاء رمضان نداشته باشند؛ در حالی که به فرموده همه مراجع، شرکت در اعتکاف با وجود روزه قضاء نيز، جایز است.
🔹همه مراجع: کسی که روزه قضا دارد لازم است روزههای اعتکاف را به نیت قضا به جا آورد و اعتکاف او نیز صحیح است.
💠 پرسش:
آیا مى توان روزه روز سوم اعتکاف را که واجب مى شود، از روزه قضا حساب کرد؟
پاسخ همه مراجع:
روزه گرفتن در روز سوم واجب است و اگر روزه قضا هم باشد، مانعى ندارد.
📚 العروة الوثقى، كتاب الاعتكاف، م ۴
مرا #امام_رضایی، شما حساب کنید
مرا #امام_رضایی، شما حساب کنید
غبارِ کاشیِ ایوانْ طلا حساب کنید
میان این همه آوازهای روحنواز
مرا «کلاغ»، ولی خوش صدا حساب کنید
اگرچه بال و پرم را سیاه کرده گناه
مرا کبوترِ صحن و سرا حساب کنید
به جای ذکر، فقط لغو روی لب دارم
کرم کنید و همین را دعا حساب کنید
میان کاسهی من دِرهمی بیندازید
میان صحن، مرا هم گدا حساب کنید
به نسخههای طبیبان نیاز نیست، اگر
شما غبارِ حـرم را دوا حساب کنید
سلامهای مرا روبروی گنبدتان
سلام، بر حرمِ کـربلا حساب کنید
به خوش حسابیِتان بعدِ مرگ، دل بستم
که قرضهای بدهکار را حساب کنید
گاهی به #مشهـدیم و زمانی به #کـربلا
یکدم به #یاحسین و دمی با #رضا خوشیم
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، #چهارشنبتون_امام_رضایی
#به_یاد_شهدا
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
تمثیلی بسیار زیبا
یک درخت سیب بود و
یک پسر بچه ی کوچک..
این پسر بچه همیشه با درخت بازی میکرد
از تنه درخت بالا می رفت از سیب هایش
می خورد .
و در سایه اش می خوابید زمان گذشت
پسر بچه بزرگ تر شد و دیگر توجهی به
درخت نداشت
درخت گفت: بیا با من بازی کن
پسر گفت:
من دیگر علاقه ای به بازی ندارم
وسایلی برای زندگی احتیاج دارم که باید
بخرم ولی پول ندارم
درخت گفت: میتوانی سیب هایم را
بفروشی و پولی بدست بیاوری
پسر سیب ها را چید .
فروخت و نیازهایش را برطرف کرد
و درخت هر چه صبر کرد خبری از پسر نشد
مدتها بعد پسر که مرد جوانی شده بود
با اضطراب به سراغ درخت امد
درخت پرسید: چرا غمگینی؟
بیا و در سایه ام بنشین
پسر گفت:
خانه ای نیاز دارم که سر پناهم باشد
درخت گفت:
برای ساخت خانه از شاخه هایم
استفاده کن
پسر با خوشحالی تمام شاخه های
درخت را برید
و با انها خانه ای برای خودش ساخت
دوباره پسر برنگشت و درخت تنها ماند
پس از مدتی برگشت و گفت:
برای رفتن به سفر نیاز به یک قایق دارم
درخت گفت: می توانی از تنه ام قایق
زیبایی بسازی
پسر تنه را برید و قایق ساخت و رفت..
پس از سالیان دراز برگشت .
پیر و غمگین و خسته.
درخت گفت:
من دیگر نه سیب دارم نه شاخه نه تنه
برای پناه دادن به تو حتی سایه هم ندارم
و فقط کنده ام مانده است
پسر گفت از زندگی خسته ام و فقط
می خواهم با تو باشم
و سال ها در کنار کنده ی درخت به سر برد.
اغلب ما شبیه آن پسر هستیم
و با والدین خود چنین رفتاری داریم !
تا کوچک هستیم دوست داریم
با انها بازی کنیم
بعد تنهایشان می گذاریم
و زمانی به سویشان بر میگردیم که
نیازمند هستیم یا گرفتار
پدر و مادر همه چیزشان را میدهند
تا شادمان کنند
از وجودشان مایه میگذارند تا
مشکلاتمان را حل کنند
و تنها انتظارشان این است که
تنهایشان نگذاریم
به والدین خود عشق بورزید
فراموششان نکنید.
امروز و هر روز به پدر و مادر خود
ابراز احساسات کنید
شاید فردا نه پدری باشد نه مادری
و نه احساسی.. 🦋
خاطره ایی از شهید سلیمانی
✨ شهید حاج قاسم سلیمانی و روایت امدادهای غیبی حضرت زهرا (س) به رزمندگان دفاع مقدس
☑️ شهید سلیمانی:
🕯 « هر وقت در سختیهای جنگ فشارها بر ما حادث میشد و وقتی که به صورت بسیار مضطرّی هیچکاری از ما برنمیآمد، پناهگاهی جز زهرا (س) نداشتیم؛
🌅 در کربلای پنج هم وقتی در آن غروبی که اضطرار داشتیم، مضطر بودیم نگاهی به آبهای بوبیان کردیم سرمان را بر دژ گذاشتیم و عاجزانه او را (حضرت زهرا (س)) صدا کردیم.
من قدرت زهرا (س)، محبت مادری او را در هور دیدم.
در قلب کانال ماهی دیدم.
در وسط میدان مین دیدم.
🩸 وقتی شما مادرها نبودید و بچههایتان در خون دست و پا میزدند، او را (حضرت زهرا (س)) دیدم.»