یاس کبود

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

#یاد_ایام_بخیر

03 اردیبهشت 1403 توسط دل تنگ نجف

#یاد_ایام_بخیر❤️

 

سال ها ماشینِ پیکان داشتیم

جمعه ها در خانه مهمان داشتیم

 

قرمه سبزی بود ماهانه ولی

املت و کوکو فراوان داشتیم

 

تورِ چین و نروژ و شیلی نبود

ما سفر در سطح استان داشتیم

 

ثلث اول ؛؛؛؛. 

    ثلث دوم ؛؛؛؛

               ثلث سه …..

امتحانات فراوان داشتیم

داخلِ حمام ما یک تشت بود

 

در خیالِ خود ولی …

        وان داشتیم!

پای ما در جمع ؛ شلوارک نبود

 

ما درونِ خانه …

        تنبان داشتیم!

آن زمان ها فقر هم بودش …

         ولی

 

عمدتا در دل خوشیها داشتیم🥰🥺

 

 

 نظر دهید »

آخرش این خاک، ایوانش طلایی میشود

03 اردیبهشت 1403 توسط دل تنگ نجف

آخرش این خاک، ایوانش طلایی میشود

گنبد و گلدسته های با صفایی میشود

این حرم با چهار گنبد میشود #بیت_الحسن

هر کسی اینجا بیاید #مجتبایی میشود

#پنجره_فولاد اینجا چه قیامت میکند

واقعا اینجا عجب دارالشفایی میشود

نقشه ی این صحن را باید که از #زهرا گرفت

نقشه را مادر دهد بَه چه بنایی میشود

#گنبدصادق #ضریح_باقر و #صحن_حسن

#پرچم_سجاد، دارد دل هوایی میشود

حتم دارم ساخت و ساز حرمهای #بقیع

از همان لحظه که آقا تو میایی میشود

میرسد روزی که با دستان پر مهر شما

از رواق و صحن اینجا رونمایی میشود

آخرش من مطمئنم این گره وا میشود

این حرم زیباترین تصویر دنیا میشود

دست ما باز بلند است به گدایی سرِصبح

بسته ام رشته ی دل را به نخِ شالِ #حـسـن

#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين

سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی

#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_کامیاب_علی

#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم

 نظر دهید »

شُغلم این است، گدایی ز دیار حسنم

28 فروردین 1403 توسط دل تنگ نجف

شُغلم این است، گدایی ز دیار حسنم

بعد، با حفظ سِمَت نوکر یک بی کفنم

خانه ی مادری ام خاک بقیع است فقط

مدتی هست که تبعید شدم از وطنم

همه جاوهمه دَم تکیه کلامم #حسن است

ذکر تو مثل ستون است، به قصر سخنم

شهر را مست کنم با نفسِ “حای” حسن

بوی گُل پر شده در صحن و سرای دهنم

ذاتا از ریشه کریمند، گدایان کریم

بین آنان به خدا هیچ تر از هیچ، منم

مطمئنم که کسی بود، سوا کرد مرا 

نظر مادرتان است، اگر سینه زنم

هر زمان سینه زن بزم عزای تو شدم

گریه کرده ست به روی تن من پیرهنم

به روی لوحِ دلم حک شده با خط درشت

من حسینی شده ی دست امامم حسنم

غصه ی بی حرمیّ تو مرا کشت، حسن

زیر خورشیدی و این شد سبب سوختنم

کاش می شد که پس از مرگ، شوم خرج شما

سایبانی بشود روی مزارت بدنم

مُقَدَس‌است، دوشنبه بَرای این نوکر

دوشنبه‌هابه‌لَبَم ذِکرِ یا حَسَن دارم

#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين

سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی

#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_یاسر_جعفری

#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم

 

 نظر دهید »

نابودی اسرائیل به دست ایرانیان

26 فروردین 1403 توسط دل تنگ نجف


 نظر دهید »

روزی راهبی با جمعی از مسیحیان

21 فروردین 1403 توسط دل تنگ نجف

روزی راهبی با جمعی از مسیحیان به مسجد النبی (صلی الله علیه و آله و سلم)آمدند در حالیکه طلا و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه داشتند.

 

✍پس راهب‌‌‌‌ رو کرد به جماعتی که در آنجا حضور داشتند ( أبوبکر نیز در بین جماعت بود ) و سوال کرد “خلیفه ی نبی و امین او چه کسی است؟" 

 

پس جمعیت حاضر ، ابوبکر را نشان دادند ، پس 

راهب رو به ابوبکر کرده و پرسید نامت چیست؟ ابوبکر گفت ، نامم “عتیق” است 

راهب پرسید نام دیگرت چیست؟ابوبکر گفت نام دیگرم “صدیق” است.

راهب سوال کرد نام دیگری هم داری؟ ابو بکر گفت “نه هرگز”

 

پس راهب گفت گمان کنم آنکه در پی او هستم شخص دیگریست.

 

✍ابوبکر گفت دنبال چه هستی؟

راهب پاسخ داد من بهمراه جمعی از مسیحیان از روم آمدم و جواهر و اشیاء گرانبها بهمراه آوردیم و هدف ما این است که از خلیفه ی مسلمین چند سوال بپرسیم ، پس اگر توانست به سوالات ما پاسخ دهد تمام این هدایای ارزنده را به او میبخشیم تا بین مسلمانان قسمت کند و اگر نتوانست سوالات مارا پاسخ دهد اینجا را ترک کرده و به سرزمین خود باز میگردیم.

 

✍ابوبکر گفت سوالاتت را بپرس ، راهب گفت باید ب من امان نامه بدهی تا آزادانه سوالاتم را مطرح کنم و ابوبکر گفت در امانی ، پس سوالاتت را بپرس.

 

✍راهب سه سوالش را مطرح کرد:

 

1)ما هو الشئ الذی لیس لله؟

*چه چیزاست که از آن خدا نیست؟*

 

2)ما هو شئ لیس عندالله؟

*چه چیزاست که در نزد خدا نیست؟*

 

3)ما هو الشئ الذی لا یعلمه الله؟

*آن چیست که خدا آن را نمیداند؟*

 

پس ابوبکر پس از مکثی طولانی گفت باید از عمر کمک بخواهم ، پس بدنبال عمر فرستاد و راهب سوالاتش را مطرح کرد ، عمر که از پاسخ عاجز ماند پس بدنبال عثمان فرستاد و عثمان نیز از این سوالات جا خورد ، و جمعیت گفتند چه سوالیست که میپرسی؟خدا همه چیز دارد و همه چیز را میداند.

 

✍راهب نا امید گشته قصد بازگشت به روم کرد ، ابوبکر گفت : ای دشمن خدا اگر عهد بر امان دادنت نبسته بودم زمین را به خونت رنگین می کردم .

 

✍سلمان فارسی که شاهد ماجرا بود بسرعت خود را به امام علی (ع)رسانده و ماجرا را تعریف کرد و از امام خواست که به سرعت خودش را به آنجا برساند.

پس امام علی ع بهمراه پسرانش امام حسن (ع )و امام حسین (ع )میان جمعیت حاضر و با احترام و تکبیر جماعت حاضر مواجه شدند.

 

✍ابوبکر خطاب به راهب گفت ، آنکه در جست و جویش هستی آمد ، پس هر سوالی داری از علی (ع) بپرس!

 

راهب رو به امام علی (ع) کرده و پرسیدنامت چیست؟

امام علی (ع) فرمودند: نامم نزد یهودیان *"الیا"* نزد مسیحیان *"ایلیا"* نزد پدرم *"علی"* و نزد مادرم *"حیدر"* است.

پس راهب گفت ، نسبتت با نبی (ص) چیست؟

 

✍امام (ع )فرمودند: او برادر و پسرعموى من است و نیز داماد او هستم.

 

پس راهب گفت ، به عیسی بن مریم قسم که مقصود و گمشده ی من تو بودی. 

 

پس به سوالاتم پاسخ بده 

و دوباره سوالاتش را مطرح کرد.

 

✍امام علی (ع) پاسخ دادند: 

.

فإن الله تعالی أحد لیس له صاحبة و لا ولدا

فلیس من الله ظلم لأحد 

و فإن الله لا یعلم شریکا فی الملک

 

🔹 *آنچه خدا ندارد ، زن و فرزند است.*

 

🔹 *آنچه نزد خدا نیست ، ظلم است*

 

 🔹 *و آنچه خدا نمیداند ، شریک و همتا برای خود است*

 

پس راهب با شنیدن این پاسخها ، امام علی را به سینه فشرد و بین دو چشم مبارکش را بوسید و گفت:

 

 "أشهد أن لا اله إلا الله و أن محمد رسول الله و أشهد أنک وصیه و خلیفته و أمین هذه الامة و معدن الحکمة”

 

✳️به درستی که نامت درتورات إلیا و در انجیل ایلیا و در قرآن علی و در کتابهای پیشین حیدر است ، پس براستی تو خلیفه ی بر حق پیامبری، سپس تمام هدایا را به امام علی (ع) تقدیم کرد و امام در همانجا اموال را بین مسلمین قسمت کرد

 

⬅️ *پیامبر(ص)فرمود:هرکس فضائل امیرالمومنین علی ابن ابیطالب (ع)را نشردهد، مادامیکه از آن نوشته اثری باقیست ملائکة الله برای او استغفار می کنند*

 

منبع : کتاب الإحتجاج مرحوم طبرسی

 

 نظر دهید »
  • 1
  • ...
  • 42
  • 43
  • 44
  • ...
  • 45
  • ...
  • 46
  • 47
  • 48
  • ...
  • 49
  • ...
  • 50
  • 51
  • 52
  • ...
  • 85
دی 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30      

یاس کبود

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
    • فاطمه اطهر(س)
  • علوم قرآن و حدیث
  • احکام
  • اخلاق و تربیت
  • شهدا
  • پزشکی
  • اعتقادی
  • مشاوره و سبک زندگی
  • مناسبت ها و مسائل روز

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس