یاس کبود

خلاصه داستان حضرت موسی علیه السلام این شد👇👇👇
مادر حضرت موسی علیه السلام نتیجه اعتماد به خدا و نتیجه اعتماد به وعده و حرف خداوند را هم دید و هم چشید.
از امروز میخواهیم وارد دوران جوانی حضرت موسی علیه السلام بشویم البته قبلش کمی باید وارد داستان حضرت یوسف علیه السلام بشویم
دوران قبل از به دنیا آمدن حضرت موسی علیه السلام👇👇

✅ بعد فوت یعقوب نبی علیه السلام کم کم مقدمات انحراف بنی اسرائیل یعنی فرزندان یعقوب نبی علیه السلام فراهم شد انحرافاتی که به کشتن پیامبران الهی منجر می شد با این وضعیت بنی اسرائیل دچار مشکلات و خواری شدند و به دنبال آن آزار آنها به دست فراعنه مصر اغاز گردید.
پادشاهان با فراعنه مصر که پس از حضرت یوسف علیه السلام روی کار آمده و به سلطنت رسیدند، از زیادی فرزندان يعقوب و كثرت آنان در آن سرزمین، به وحشت افتادند و به گفته تورات، ترسیدند که اینان با دشمنان مملکت مصر هم دست شده و علیه آنان قیام کنند و حکومت را از آنها بگیرند. از این رو به آزارو قتل و پراکنده کردن آنان اقدام کرده و انواع اهانت، تمسخر و اذیت را به آنان روا می داشتند. به خصوص فرعونی که حضرت موسی علیه السلام در زمان او به دنیا آمده از همه بیشتر آنها را آزار داد و کودکانشان را به قتل رسانید و درصدد نابودی آنها بوده و دستور داده بود همه کارهای سخت و پرمشقت، مانند عملگی و بنایی و شغل های پست و اهانت آمیز مانند تمیز کردن کوچه ها و چاه کنی را به آنان واگذار کنند. او ماموران گمارده بود که پیوسته آنان را به کار گمارند و هیچ گاه نگذارند ایشان روی خوشی و استراحت را ببینند. هر گاه خدمت می خواستند و در زمان می خواستند زمینی را برای زراعت و کشت محصول آماده سازند، از وجود مردان و زنان بنی اسرائیل استفاده می کردند. حفاظت قصرهای سلطنتی و خانه های مردم به عهده آنها بود و نظافت محوطه کاخ ها و معابر، وظیفه مسلم آنان شده بود. خلاصه هر کار سخت و دشوار و هر عمل پستی، انجامش به عهده آنها بود.

دوران قبل از به دنیا آمدن حضرت موسی علیه السلام👇👇

✅ بعد فوت یعقوب نبی علیه السلام کم کم مقدمات انحراف بنی اسرائیل یعنی فرزندان یعقوب نبی علیه السلام فراهم شد انحرافاتی که به کشتن پیامبران الهی منجر می شد با این وضعیت بنی اسرائیل دچار مشکلات و خواری شدند و به دنبال آن آزار آنها به دست فراعنه مصر اغاز گردید.
پادشاهان با فراعنه مصر که پس از حضرت یوسف علیه السلام روی کار آمده و به سلطنت رسیدند، از زیادی فرزندان يعقوب و كثرت آنان در آن سرزمین، به وحشت افتادند و به گفته تورات، ترسیدند که اینان با دشمنان مملکت مصر هم دست شده و علیه آنان قیام کنند و حکومت را از آنها بگیرند. از این رو به آزارو قتل و پراکنده کردن آنان اقدام کرده و انواع اهانت، تمسخر و اذیت را به آنان روا می داشتند. به خصوص فرعونی که حضرت موسی علیه السلام در زمان او به دنیا آمده از همه بیشتر آنها را آزار داد و کودکانشان را به قتل رسانید و درصدد نابودی آنها بوده و دستور داده بود همه کارهای سخت و پرمشقت، مانند عملگی و بنایی و شغل های پست و اهانت آمیز مانند تمیز کردن کوچه ها و چاه کنی را به آنان واگذار کنند. او ماموران گمارده بود که پیوسته آنان را به کار گمارند و هیچ گاه نگذارند ایشان روی خوشی و استراحت را ببینند. هر گاه خدمت می خواستند و در زمان می خواستند زمینی را برای زراعت و کشت محصول آماده سازند، از وجود مردان و زنان بنی اسرائیل استفاده می کردند. حفاظت قصرهای سلطنتی و خانه های مردم به عهده آنها بود و نظافت محوطه کاخ ها و معابر، وظیفه مسلم آنان شده بود. خلاصه هر کار سخت و دشوار و هر عمل پستی، انجامش به عهده آنها بود.

وارد داستان حضرت موسی علیه السلام میشویم

روزی که وارد شهر(مصر) شد وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَىٰ حِينِ غَفْلَةٍ مِنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَٰذَا مِنْ شِيعَتِهِ وَهَٰذَا مِنْ عَدُوِّهِ ۖ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِنْ شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَىٰ فَقَضَىٰ عَلَيْهِ ۖ قَالَ هَٰذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ ۖ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُضِلٌّ مُبِينٌ(سوره قصص آیه ۱۵)
و موسی (روزی) بی‌خبر اهل مصر به شهر در آمد، آنجا دید که دو مرد با هم به قتال مشغولند، این یک از شیعیان وی (یعنی از بنی اسرائیل) بود و آن یک از دشمنان (یعنی از فرعونیان) بود، در آن حال آن شخص شیعه از موسی دادخواهی و یاری بر علیه آن دشمن خواست، موسی مشتی سخت بر آن دشمن زد، قضا را بدان ضربت او را کشت. موسی گفت: این کار از فریب و وسوسه شیطان بود (تا این کافر ظالم را با مؤمنی به قتال برانگیخت و عاقبت به هلاکت رسید) که دشمنی شدید شیطان و گمراه ساختن آدمیان به سختی آشکار است.

👌حضرت موسی علیه السلام به یارى مظلوم شتافت و مشتى 🤛 محکم بر سینه مرد فرعونى زد، اما همین یک #مشت کار او را ساخت، او بر زمین افتاد و مرد

ادامه مطلب بالا👆👇
👈قرآن کریم در سوره های متعددی، ضمن تذکر نعمت های بسیاری که به بنی اسرائیل عطا فرمود، همین نجاتشان را از آن وضع طاقت فرسا نعمت میداند و چنین میگوید : سوره حضرت ابراهیم علیه السلام آیه ۶: وَإِذْ قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ اذْكُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنْجَاكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَيُذَبِّحُونَ أَبْنَاءَكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءَكُمْ ۚ وَفِي ذَٰلِكُمْ بَلَاءٌ مِنْ رَبِّكُمْ عَظِيمٌ
و (ای رسول ما) یاد کن وقتی که موسی به قوم خود گفت: به خاطر آورید این نعمت بزرگ خدا را بر خودتان که شما را از فرعونیان نجات داد که آنها شما را به ظلم و شکنجه سخت می‌افکندند و پسرانتان را کشته و دخترانتان را (به ذلت و بیچارگی) زنده می‌گذاشتند و در این امور ابتلا و امتحان بزرگی از جانب خدایتان بر شما بود.

👌حضرت موسی علیه السلام که پسری نوجوان بود با دیدن این صحنه ها اعتراض میکرد فرعون او را تبعید کرد به بیرون شهر؛اما بعد از مدتی حضرت موسی علیه السلام برای یاری مظلومان به شهر برگشت

👌✅تا الان به داستانهای که خداوند در قرآن ذکر میکند دقت کردید؟؟

👌داخل همه ی داستانها خداوند یک چیزی را مشترک میخواهد به ما انسانها بگویید آن هم این نکته است👇👇
😔😔روی همه حساب باز میکنی الا من حال آنکه حق این بود که روی هیچ کسی به غیر از من حساب باز نکنی مثلا👇👇

👏👏اگر روی من حساب باز بکنی دریا هم که باشه برایت بازش میکنم اگر روی من حساب باز بکنی نمرود هم که باشه یک پشه بیشتر خرجش نمیکنم اگر روی من فقط حساب باز بکنی آتش هم که باشه برایت گلستانش میکنم اگر فقط روی من حساب باز بکنی داخل چاه هم که باشی از آنجا بیرون می آورمت و پادشاهت میکنم و….

👌✅👈فقط به جان عزیزت مثل بچه ها با من رفتار بکنی همه چیزتو درست میکنم(دیدید وقتی بچه ها همراه باباشون هستند برای همه زور میزنند حتی بچه هایی که قبلا ازشو خیلی میترسیدند چون دستش الان دست باباست خیالش راحته یا وقتی که بیرون میروید چه بازار چه حرم و….علت اینکه بچه ها از شما ها فاصله میگیرند اینکه چون مطمئن هستند بابا و مامان حواسشون بشون هست)

👌✅👌✅دقت کردین چرا خداوند سخترین شرایط را داره مثال میزند❓
بخاطر اینکه اولا دل من و شما قرص بشود ثانیا بفهماند که هر چقدر هم مشکل داشته باشید به پای این مشکلاتی که من بیان کردم نمیرسد پس همان طوری که آنها اعتماد کردند شما هم اعتماد بکن+صبر همه چیز را برایت درست میکنم یا بهتره بگویم بهت میفهمانم که همه چیز سر جای خودش قرار دارد تو خیال میکنی سر جایش نیست فقط خودت هستی که سر جایت(بندگی) نیستی.