تا زیارتنامه شد آغاز، غم پایان گرفت
تا زیارتنامه شد آغاز، غم پایان گرفت
دردِ دوری؛ با سلامی نسخهی درمان گرفت
من گِلی بودم بدون روح، در خاک نجف
تا نسیمی از حرم آمد وجودم جان گرفت
ابرها از آسمانِ شهر تو رد میشدند
خورد، برقِ گنبدت بر چشمشان؛ باران گرفت
هیبتِ ایوان طلایت آنقدَر محوم نمود
تا زبانم بند آمد ذکرِ «یا ایوان» گرفت
یک عروسِ حیدری دیدم که از صحن نجف
خاک را برداشت و با آن حنابندان گرفت
خواستم تا بهترین مدحِ تو را از بر شوم
زائری در صحن، ختم سورهی انسان گرفت
تا خداوندِ قلم یک سطر، در شان تو گفت
از امینی الغدیر؛ از شاعران دیوان گرفت
جایگاه دشمنان توست، قعرِ چاهِ ویل
تازه خیلی هم خدا بر حالشان آسان گرفت
مسجدی که «اَشْهَدُ اَنَّ عَلی» را قطع کرد
باید اصلا گنبد و گلدسته را از آن گرفت
داریوش و کوروش و این داستانها؛ بگذریم
کشور ما اعتبار از حضرت سلمان گرفت
سلام هر سحرم جانبِ ضریحِ شماست
شروعِ صبح من هستی، رِوال از این بهتر؟
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، روزتون معطر بنام #خامس_آل_عبا
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
.
ای باخبر ز درد و غم بیشمار من!
ای باخبر ز درد و غم بیشمار من!
برخیز و باش، فاطمه جان، غمگسار من
رفتی ز دیده ی من و، از دل نمیروی
حس میکنم همیشه تویی در کنار من
شیرینی حیات من! ای بَضعَةُ الرّسول
تلخست با غمت همه لیل و نهار من
خیری پس از تو نیست در این زندگیّ و، من
گِریَم از اینکه طول کشد روزگار من
مردم ز گریه، غصّه ی خود حل کنند، لیک
افتد ز گریه، غصّه ی دیگر به کار من
خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن
اما غمت ربوده ز کف اختیار من
این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر
کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من
#نـوكـر_نـوشـت:
#فـاطـمــه_جـان
همسایه ها به مجلس ختمت نیامدند
من بودم و همین دو سه تا بچه های تو
جـای تمـام شهـر خـودم گـریه می کنم
از بس که خالی است در این خانه جای تو
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير، #دوشنبتون_امام_حسنی
#به_یاد_شهید_مدافع_حرم_محمدجواد_قربانی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
یار ما هر نیمه شب که بر سر سجاده است
یار ما هر نیمه شب که بر سر سجاده است
آنقدر آقاست یاد قوم نوکر زاده است
گر گدا کاهل بود تقصیر صاحب خانه نیست
ما نمیخواهیم ورنه لطف او آماده است
گریه هایم کم شده یعنی که بی برکت شدم
بی حیایی من آخر کار دستم داده است
به دل سنگی من این حرفها سودی نکرد
حل کار سنگ کی در طاقت سمباده است
امر مولا روی چشم و نهی مولا روی چشم
کار سختی نیست اصلا،عبد بودن ساده است
در تمام سالها من فکر خود بودم ولی
او دم خیمه به شوق دیدنم اِستاده است
فاطمیه جمع را یک کربلا مهمان کنید
قلب ما سینه زنان دربه بدر آن جاده است
بوی دود از خانه مولا به عالم میرسد
بوی دود از چادر آن بانوی آزاده است
#یابنالحسن، به خاطر آن سینهی جریح
یا منتقم! به سرخیِ بازو ظهور کن..
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله،صبحتون بخير، آدینتون معطر بنام #منتقم_خون_اباعبدالله
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
چند روزی بیشتر، این خانه مادردار نیست
چند روزی بیشتر، این خانه مادردار نیست
چند وقتی میشود که مادرم هشیار نیست
فضه آرامش بکن، خونابه ها را جمع کن
این صدای سرفه های قبلی هربار نیست
روی این پیراهنش جای گلی افتاده است
خوب دقت کن ببین جای نوک مسمار نیست؟
خواست مویم را کند شانه ولی افسوس که
دید بازویش دگر این شانه را بردار نیست
تازه فهمیدم حسن روی دلش داغ چه بود؟
درد او جز درد سیلی و در و دیوار نیست
بازهم بابا رسید و مادرم بی حال بود
حق حیدر دیدن این صحنه های تار نیست
می نشیند کنج خانه، اشک میریزد علی
چند روزی بیشتر این خانه مادردار نیست
فاطمیه کربلا شبهای جمعه دیدنی ست
مادرت صاحب عزای ذبح اعظم می شود
#صلی_الله_علیک_ياسيدناالمظلوم_يااباعبدالله_الحسين
سلام عليكم و رحمة الله، صبحتون بخير،
#روزيتون_زیارت_كـربلای_مـعـلـی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم